چراغی که برای همیشه قلب بیماران دیالیز نور،را نورانی کرد/ روایتی از جلسات دوشنبه های دیالیز
در همین شهر و لابه لای همین روزمرگی های ،هر روزه مان مسائلی وجود دارد که شاید برای خیلی ها بی اهمیت باشد و شاید حتی برای التیام آلام شخصی هم به آن رجوع نمیشود،اما هستند کسانی که برایشان امیدی کوچک یعنی زندگی و ادامه حیات. به گزارش قلم ما ، وقتی از کنار ساختمان […]
در همین شهر و لابه لای همین روزمرگی های ،هر روزه مان مسائلی وجود دارد که شاید برای خیلی ها بی اهمیت باشد و شاید حتی برای التیام آلام شخصی هم به آن رجوع نمیشود،اما هستند کسانی که برایشان امیدی کوچک یعنی زندگی و ادامه حیات.
به گزارش قلم ما ، وقتی از کنار ساختمان جدید دیالیز شهرستان نور عبور میکردم و تابلوی آن را دیدم فکر پر کشید به جلسات هفتگی دیالیز،جلساتی که به دوشنبه های دیالیز معروف شده بود.
امروز تمام اتفاقات خبری را که در سال ۹۹ مرور کردم و در کنار همه اتفاقات خبری که در سال گذشته بر من گذشت میتوانم بگویم افتتاح مرکز دیالیز شهرستان نور یکی از بهترین سوژه های خبری ام در سال گذشته بود،خبری که امید را معنا کرد و قلب بیماران دیالیز نور را برای همیشه نورانی کرد.
جلساتی که به دوشنبه های دیالیز معروف شده بود و ساعت ۶ صبح هر هفته برگزار میشد و با پیگیری جدی شادمان فرماندار شهرستان و مشارکت و همکاری خیر سازنده،تیم بهداشت و کادر درمان و دیگر اعضا در کمتر از سه ماه و نیم شاهد افتتاح مدرن ترین و مجهزترین مرکز دیالیز استان مازندران در شهرستان نور بودیم.
من تنها خبرنگاری بودم که هر هفته در این جلسات حاضر میشدم یاد یکی از دوشنبه های بارانی افتادم که ساعت ۶ صبح باید سر پروژه برای پوشش خبری میرفتم ولی با دیدن باران شدید شب قبل و تاریکی هوای زمستانی با خودم گفتم حتما امروز کسی به این جلسه نمیاید،با تاخیری ۲۰ دقیقه ای به سر پروژه و محل برگزاری جلسه رفتم،ولی از اینهمه همت والا و جدیت مسئولین و خیر سازنده در تسریع کارها پیش خود شرمنده شدم که چرا سر ساعت حاضر نشدم تقریبا همه کسانی که باید در جلسه حضور داشتند و با جدیت مسائل را بررسی میکردند تا این پروژه در کوتاه ترین زمان به بهره برداری برسد.
یاد روزی افتادم که برای گزارش از این بیماران به مرکز دیالیز قدیمی شهرستان رفته بودم بیمارانی که از شهرهای همجوار برای دیالیز به نور می آمدند رنگ از رخسار و طراوت از لب هایشان بر بسته و نگاهشان به دستگاه قدیمی دیالیز خیره مانده بود، انگار با نگاهشان نا امیدی را فریاد میزدند و حس شیرین زندگی را در دلهایشان خفه میکردند.
خانمی میگفت،بیماریمان یکطرف و این فضای غمگین دیالیز یکطرف اصلا دلم نمیخواهد در این فضای فرسوده که تحمل این بیماری را برایم سخت تر میکند دیالیز برای دیالیز بیایم.
به سقف زیبا یا همان آسمان مجازی داخل ساختمان نگاه میکنم و با خود میگویم چه خوب که وقتی بیماران به سقف خیره میشوند آسمان را زیباتر و پر امیدتر از همیشه میبینند.
امروز اما به تمام جلسات دوشنبه های دیالیز فکر میکنم و تلاش ها و پیگیری هایی که به بار نشست و همت ستودنی خیری که امید را برای این بیماران به ارمغان آورد و چراغی را که برای همیشه در دلشان روشن کرد و قول فرماندار شهرستان به مردم شهرم که عملی شد و این پروژه در کمتر از سه ماه و نیم با حضور مسئولین افتتاح و به بهره برداری رسید و الگویی نمونه در عرصه سلامت استان مازندران شد.
صدایی که امروز از ساختمان جدید مرکز دیالیز مهرگان نور شنیده میشود،صدایی پر از زندگی برای بیماران این مرکز است،صدایی که فریاد میزنند! امید!امید!امید!
خوشحالم که با همه محدودیتها و فشارهای اقتصادی یکی از مدرنترین و مجهزترین مرکز دیالیز استان مازندران درشهرستان نور افتتاح شد و اینبار قرار است امیدی دیگر به بار بنشیند و ساخت پایگاه انتقال خون در شهرستان نور که چراغی در دل بیماران تالاسمی روشن خواهد کرد.
رکسانا یحیی پور
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0