کل 1581 امروز 0
  • تاریخ : پنجشنبه, ۲۹ شهریور , ۱۴۰۳
  • بایگانی‌های یادداشت سردبیر - قلم ما

    سلیمانی باشیم و نگذاریم حقمان آرزویمان شود
    3 - دی - 1400

    سلیمانی باشیم و نگذاریم حقمان آرزویمان شود

    زمستان در حالی گامهای لرزانش را روی برف و یخ میگذارد که شرمنده تاریخ است. سر به زیر سرمای بی جانی حکم میکند که کک خورشید را هم نمیلرزاند. مردی که صدای چکمه هایش وجود اهریمن را می لرزاند در چنین روزهایی از زمستان حادثه ساز خبری شد. زمستان با چه رویی سر بلند کند؟ […]

    اهل نورم،شهری که ساحلش در چهار فصل سال،هزار هزار گردشگر را عاشق خود میکند
    2 - دی - 1400

    اهل نورم،شهری که ساحلش در چهار فصل سال،هزار هزار گردشگر را عاشق خود میکند

    “اهل نورم،همین بالای نقشه،ساکن شهری که خیابان هایش پر از چاله و چوله است و شهرداری اش کم نمی گذارد برای تعمیر، شهری که پارک بازی برای کودکانش و پارکی اختصاصی برای بانوان ندارد اما شکرخدا ساحلی دارد که چهار فصل سال، هزار هزار گردشگر را عاشق خودش می کند.” اهل نورم،ساکن شهری خیابان های […]

    چراغی که برای همیشه قلب بیماران دیالیز نور،را نورانی کرد/ روایتی از جلسات دوشنبه های دیالیز
    27 - فروردین - 1400

    چراغی که برای همیشه قلب بیماران دیالیز نور،را نورانی کرد/ روایتی از جلسات دوشنبه های دیالیز

    در همین شهر و لابه لای همین روزمرگی های ،هر روزه مان مسائلی وجود دارد که شاید برای خیلی ها بی اهمیت باشد و شاید حتی برای التیام آلام شخصی هم به آن رجوع نمی‌شود،اما هستند کسانی که برایشان امیدی کوچک یعنی زندگی و ادامه حیات. به گزارش قلم ما ، وقتی از کنار ساختمان […]

    من خبرنگارم؛ هم قد واژه ها ، هم قواره رنج
    20 - مرداد - 1396

    من خبرنگارم؛ هم قد واژه ها ، هم قواره رنج

    به گزارش قلم ما: امروز باید از عصای دست حرف بزنم. از کلمات و جملات. از حال خوش و ناخوش… دوستانی را تعریف کنم که روزهای بدجنس زیاد دیده اند. همکارانی که خشابِ صبرشان گاهی خیلی خالی می شود. امروز باید از قرارداد حرف بزنم… از قرارداد با دنیای خبر. از دل. از دست. از […]

    کاروان خاطرات، بازگشته است
    30 - آبان - 1395

    کاروان خاطرات، بازگشته است

    قلم ما: کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته است از ماتم‏های سرخ، از عطش‏های پرپر شده. این آتشیادها، چهل روز چون اسبان تاخته‏اند بر پیکر صبر آنان. بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیده‏اند به نقطه‏ای از آغاز؛ به نگاه‏های در خون شناور، به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت. کاروانِ […]

    25 - اردیبهشت - 1395

    گاهی قلم یادم میرود.

    خبرنگاری حرفه ای که نه روز می شناسد نه شب، استرس های لحظه ای و اشک ها و خنده ‏هایی که لابلای سوژه های خبری، زندگی را برای ما معنی می بخشد. در تمام عرصه ها رسالتم باید با قلمم با قدمم عشق به وطن اسلامی ام را نشان دهم.‏ ولی قلم فراموشم شد وقتی […]

    برو بالا